سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
پنجره
معمولا دوست خوبی هستم و اگه شما خودتون بخواین می تونم براتون دوست خوبی باشم!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 58
کل بازدید : 163435
کل یادداشتها ها : 74
خبر مایه

موسیقی


یا لطیف

ما هم رفتیم و برگشتیم...شلمچه...جمکران...می خوام یه کم براتون تعریف کنم.از شلمچه هیچی نمی خوام بگم.نمی دونم چرا.فقط می گم که هنوز تو بهر حال و هوای معنوی اونجا موندم...واقعا شلمچه کجاست...؟!

اما جمکران و قم...

نمی دونم چطور بگم که چقدر خوب بود...هنوز دوست دارم برم...با وجود خستگی های زیاد و راهپیمایی هایی که داره(!)

اول از مسجد مقدس جمکران شروع می کنم.چی بگم؟خیلی قشنگ بود.تا وارد شدم یه حال و هوای خاص بهم دست داد.احساس نزدیکی به امام زمان.دیگه چی از این بهتر؟
خب.این عکسو به محض این که وارد اونجاشدیم گرفتم:کج هم شده ها...مهم نیست.

 

داشتیم حرکت می کردیم به طرف چاه.سرم رو بالا کردم و به گنبد نگاه کردم.با دیدن گنبد از این زاویه و رنگ سبز قشنگ اون گنبد کناری دلم پر کشید...

اینم عکسی از چاه عریضه.واقعا بوی خوبی می داد...سرم رو گذاشته بودم روی حفاظ فلزی و بو می کشیدم...و فکر امام زمان...و بعد نامه ها رو انداختم داخل و به رقص نامه ها و ناپدید شدنشون توی سیاهی خیره شدم...

فردای اون روز حرکت کردیم طرف قم.اول یه دیدار با آیت الله مکارم شیرازی داشتیم...از نزدیک دیدمشون!اصلا باورم نمی شد.اینم عکسشون.جهت اطلاعتون بغل دستیشون هم روحانی کاروانمونه!:دی

بعد هم رفتیم حرم حضرت معصومه...عجب خوش گذشت!ولی واقعا غلغله بود!شب دوباره رفتیم حرم حضرت معصومه دیدن گنبد طلایی اوشون تو شب هم یه حال و هوای دیگه برا خودش داشت...

جاهای زیادی رفتیم.اما من اونایی که از همه بیشتر برام مهم بودم دربارشون نوشتم.

اما...واقعا نتونستم اونجوری که بود تعریف کنم...چی بگم...هنوزم دوست دارم برم.البته می گن یکی از آداب زیارت اینه که آدم با وجود زیارت باز هم عطش داشته باشه و سیر نشه...نمی دونم.الله اعلم.تا خدا چی بخواد...

اونجا همتون رو هم خیلی دعا کردم.

همین...






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ